آرشیو مطالب 1394/12/3 | ریکابابلی

اشعار فروغ فرخزاد

دوشنبه 3 اسفند 1394
19:08
جاوید تیشه بری

با سلام خدمت کاربران عزيز امروز براي شما ابياتي از فروغ فرخزاد نوشتم اميدوارم خوشتون بياد نه اميدي که بر آن خوش دل کنم نه پيغامي نه پيک آشنائي نه در چشمي نگاه فتنه سازي نه آهنگ پر از موج صدائي لاي لاي، پسر کوچک من ديده بربند،که شب آمده است ديده بربند،که اين ديو سياه خون به کف،خنده به لب امده است عاقبت خط جاده پايان يافت من رسيده ز ره غبار آلود تشنه بر چشمه ره نبرد و دريغ شهر من گور آرزويم بود امشب به قصه دل من گوش مي كني فردا مرا چو قصه فراموش مي كنی شمع ‚ اي شمع چه ميخندي ؟ به شب تيره خاموشم بخدا مُردم از اين حسرت که چرا نيست در آغوشم بخدا در دل و جانم نيست هيچ جز حسرت ديدارش سوختم از غم و کي باشد غم من مايه آزارش ديگر نکنم ز روي ناداني قرباني عشق او غرورم را شايد که چو بگذرم از او يابم آن گمشده شادي و سرورم را نسيم از من هزاران بوسه گرفت هزاران بوسه بخشديم به خورشيد در آن زندان که زندانبان تو بودي شبي بنيادم از يک بوسه لرزيد ***نظر يادتون نره ***
[ بازدید : 38 ] [ امتیاز : 5 ] [ نظر شما :
]
بابلی ریکا سالاره
ته معرفتی بلاره
تمامی حقوق این وب سایت متعلق به ریکابابلی است. || طراح قالب avazak.ir
ساخت وبلاگ تالار اسپیس فریم اجاره اسپیس خرید آنتی ویروس نمای چوبی ترموود فنلاندی روف گاردن باغ تالار عروسی فلاورباکس گلچین کلاه کاسکت تجهیزات نمازخانه مجله مثبت زندگی سبد پلاستیکی خرید وسایل شهربازی تولید کننده دیگ بخار تجهیزات آشپزخانه صنعتی پارچه برزنت مجله زندگی بهتر تعمیر ماشین شارژی نوار خطر خرید نایلون حبابدار نایلون حبابدار خرید استند فلزی خرید نظم دهنده لباس خرید بک لینک خرید آنتی ویروس
بستن تبلیغات [X]